هرچند انقلاب اسلامى، انقلابى صرفاً اقتصادى نبوده و به هیچوجه با الگوهاى مارکسیستى قابل تفسیر نمى باشد، درعین حال آرمان هاى آن شامل ابعاد اقتصادى نیز مى شود:

    1. جلوگیرى از غارت بیت المال توسط خاندان شاهنشاهى و وابستگان آن;

    2. حفظ ذخایر زیرزمینى;

    3. تلاش در راه پیشرفت صنعتى و تکنولوژیک کشور از طریق برنامه ریزى اقتصادى، استفاده از علوم و فنون، تربیت افراد ماهر و...;

    4. استقلال و خودکفایى اقتصادى;

    5 . تأمین خودکفایى در علوم و فنون، صنعت و کشاورزى;

    6 . پى ریزى اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامى جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هرنوع محرومیت در زمینه هاى تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و تعمیم بیمه;

    7. ریشه کن کردن فقر و محرومیت;

    8 . تأمین نیازهاى اساسى، شامل مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم براى تشکیل خانواده;

    9. تأمین شرایط براى اشتغال کامل;

    10. تنظیم برنامه اقتصادى کشور به صورتى که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلى، فرصت و توان کافى براى خودسازى معنوى، سیاسى و اجتماعى و شرکت فعال در اداره کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد;

1. صحیفه نور ، ج 11، ص 259.

    11. عدم اجبار افراد به کار معین و جلوگیرى از بهره کشى از کار دیگرى;

    12. منع اضرار به غیر، انحصار، احتکار و ربا;

    13. منع اسراف و تبذیر;

    14. جلوگیرى از سلطه اقتصادى بیگانه بر اقتصاد کشور;

    15. تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزى، دامى و صنعتى;

    16. عدالت اقتصادى و کم کردن فاصله طبقاتى;

    17. رسیدگى به روستاهاى کشور و محرومیت زدایى از آن ها.

منبع: کتاب انقلاب اسلامى و چرایى و چگونگى رخداد آن (ویراست دوم

 


X