ستمكار بردبار
« إِنَّ الظّالِمَ الْحالِمَ يَكادُ أَنْ يُعْفى عَلَيْهِ بِحِلْمِهِ. وَ إِنَّ الُْمحِقَّ السَّفيهَ يَكادُ أَنْ يُطْفِىءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفْهِهِ ».
به راستى ستمكار بردبار، بسا كه به وسيله حلم و بردبارى خود از ستمش گذشت شود و حقدار نابخرد، بسا كه به سفاهت خود، نور حقِّ خويش را خاموش كند.
12- آدم بى شخصيّت
« مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأْمَنْ شَرَّهُ ».
كسى كه خود را پست شمارد، از شرّ او در امان مباش.
13- دنيا جايگاه سود و زيان
« أَلدُّنْيا سُوقٌ رَبِحَ فيها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ ».
دنيا بازارى است كه گروهى در آن سود برند و دسته اى زيان ببينند.
14- حسد و خودخواهى
« أَلْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَ الزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَ الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داع إِلَى الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ، وَ الْبُخْلُ أَذَمُّ الاَْخْلاقِ وَ الطَّمَعُ سَجِيَّةٌ سَيِّئَةٌ ».
حسد نيكوييها را نابود سازد، و دروغ، دشمنى آوَرَد، و خودپسندى مانع از طلب دانش و خواهنده خوارى و جهل گردد، و بخل ناپسنديده ترين خُلق و خوى است، و طمع خصلتى ناروا و ناشايست است.
15- پرهيز از تملّق
« قالَ أَبُوالْحَسَن ِالثّالِثِ(عليه السلام) لِرَجُل وَ قَدْ أَكْثَرَ مِنْ إِفْراطِ الثَّناءِ عَلَيْهِ: أَقْبِلْ عَلى شَأْنِكَ، فَإِنَّ كَثْرَةَ المَلَقِ يهْجُمُ عَلَى الظِّنَّةِ وَ إِذا حَلَلْتَ مِنْ أَخيكَ فى مَحَلِّ الثِّقَةِ، فَاعْدِلْ عَنِ الْمَلَقِ إِلى حُسْنِ النِّيَّةِ ».
امام هادى(عليه السلام) به كسى كه در ستايش از ايشان افراط كرده بود فرمودند:از اين كار خوددارى كن كه تملّقِ بسيار، بدگمانى به بار مىآورد و اگر اعتماد برادر مؤمنت از تو سلب شد از تملّق او دست بردار و حسن نيّت نشان ده.
16- جايگاه حُسنِ ظنّ و سوء ظنّ
« إِذا كانَ زَمانٌ الْعَدْلُ فيهِ أَغْلَب مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أَنْ يُظُنَّ بِأَحَد سُوءً حَتّى يُعْلَمَ ذلِكَ مِنْهُ، وَ إِذا كانَ الْجَوْرُ أَغْلَب فيهِ مِنَ الْعَدْلِ فَلَيْسَ لاَِحَد أَنْ يَظُنَّ بِأَحَد خَيْرًا ما لَمْ يَعْلَمْ ذلِكَ مِنْهُ ».
هر گاه در زمانه اى عدل بيش از ظلم رايج باشد، بدگمانى به ديگرى حرام است، مگر آن كه [ آدمى ] بدى از كسى ببيند. و هر گاه در زمانهاى ظلم بيش از عدل باشد، تا وقتى كه [آدمى] خيرى از كسى نبيند، نبايد به او خوشبين باشد.
17- بهتر از نيكى و زيباتر از زيبايى
« خَيْرٌ مِنَ الخَيْرِ فاعِلُهُ، وَ أَجْمَلُ مِنَ الْجَميلِ قائِلُهُ، وَ أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَّرِّ جالِبُهُ، وَ أَهْوَلُ مِنَ الْهَوْلِ راكِبُهُ ».
بهتر از نيكى، نيكوكار است، و زيباتر از زيبايى، گوينده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدى، عامل آن است، و وحشتناكتر از وحشت، آورنده آن است.
18- توقّع بيجا
« لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ كَدَرْتَ عَلَيْهِ، وَ لاَ الْوَفاءَ لِمَنْ غَدَرْتَ بِهِ، وَ لاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إِلَيْهِ، فَإِنَّما قَلْبُ غَيْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ ».
از كسى كه براو خشم گرفته اى ، صفا و صميميّت مخواه و از كسى كه به وى خيانت كرده اى ، وفا مطلب و از كسى كه به او بدبين شده اى ، انتظار خيرخواهى نداشته باش، كه دل ديگران براى تو همچون دل تو براى آنهاست.
19- برداشت نيكو از نعمتها
« أَلْقُوا النِّعَمَ بِحُسْنِ مُجاوَرَتِها وَ الَْتمِسُوا الزِّيادَةَ فيها بِالشُّكْرِ عَلَيْها، وَ اعْلَمُوا أَنَّ النَّفْسَ أَقْبَلُ شَىْء لِما أَعْطَيَت وَ أَمْنَعُ شَىْء لِما مُنَِعَت ».
نعمت ها را با برداشت خوب از آنها به ديگران ارائه دهيد و با شكرگزارى افزون كنيد، و بدانيد كه نفس آدمى رو آورنده ترين چيز است به آنچه به او داده شود و بازدارنده ترين چيز است از آنچه كه از او بازداشته شود.
20- خشم به زيردستان
« أَلْغَضَبُ عَلى مَنْ تَمْلِكُ لُؤْمٌ ».
خشم بر زيردستان از پستى است.