گنبدي است در جهت شمالي امامزاده جعفر(ع) به ارتفاع شانزده متر كه در نهايت دقت و هنر ساخته شده است و بسيار زيباست. آجرهاي ظريف چنان روي هم كار گذاشته شده كه گويي بين آجرها گچ و باصطلاح ملاطي نيست و چنان گرد و مخروطي بالا رفته است كه گويي قالب ريخته اند.

به نظر مي رسد در حدود 446 هجري قمري (979 سال پيش) شاخته شده است. در كتيبه اي كه دارد الامير الاجل ابوالشجاع خوانده مي شود. معلوم نيست كه نام باني يا لقب اوست. در داخل گنبد قبري ساده است كه با اين گنبد عالي تناسب ندارد. اگر تاريخ بناي گنبد چهل دختر را صحيح تصور كنيم با زمان حكومت سلاجقه و پادشاهي طغرل بيگ از 429 تا 465 هجري قمري مطابقت مي كند كه منتهي به سلطنت آلپ ارسلان مي گردد. آيا طغرل بيگ براي مدفن خود اين گنبد را كه شاهكار ساختماني است بنا كرده است؟ علت تسميه آن به چهل دختر چيست؟ آيا طغرل بيگ پس از به زني گرفتن دختر خليفه و مراجعت از بغداد و درآمدن به ري آنجا وفات يافته است و آيا جسدش را به دامغان آورده و در اينجا دفن كرده اند؟


به نظر مي رسد اين نام تركيبي از تركي (تاري ؛ خدا ) و خانه فارسي است . « گدار » باستان شناس معروف درباره مسجد تاريخانه چنين نوشته است:« نمونه اي از بناهايي كه مقدم بر دوره سلجوقيان است مي توانيم ارئه دهيم يعني مقدم بر دوره اي كه نمونه اصلي مساجد ايران در آن تشكيل يافته است دو نمونه از ميان آنها مسجد جامع نائين و تاريخانه دامغان است » تاريخانه به معني خانه خدا است و آن را مسجد چهل ستون هــــــم مي نامند و اين رقم اغلب در ايران نماينده آن نيست كه حتماً چهل ستون داشته باشد بلكه به معني ستون هاي متعدد است نقشه اين بنا نقــشه مساجد صدر اسلام است كه از هر عنصر خارجي عاري است.  در دوره سلجوقيان به جاي مناره خشت و گلي آن كه ريخته بود برجي از آجر ساخته اند . اين مناره جديد را در جاي مناره قديم نساخته اند بلكه در كنار آن بنا كرده اند .  اين بنا شامل صحني است تقريباً مربعي كه از چهار طرف طاقهايي دارد و يكي از طاق نماها كه عميق تر از ديگران است جاي مقصوره مسجد را دارد و به همين جهت مواجه با قبله است نقشه اين مسجد ساده ترين و خالص ترين و حتي مي توان گفت علمي ترين مساجد صدر اسلام است . در بناي تاريخانه يعني در اشــــــكال معماري كه در آن به كار برده اند و در شكل ساختمان هيچ چيز نيست كه ايراني خالص نباشد حتي مي توان گفت در اين بنا هيچ شكل و هيچ جزئي از ساختمان نيست كه متعلق به معماري زمان ساسانيان نباشد . تاريخانه از حيث نقشه به قدري بيگانه از ايران است و از حيــــــث ساختمان به قدري ايراني است كه يكي ازمسافرين كه به اين قبيل اماكن  توجه داشته  يعني « ايستويك » تصوركرده است كه خرابه هاي آن يكي از معابد يا يكي از قصرهاي دوره شهر هكاتم پيلس است .بنابر وصفي كه شد بايد حتي المقدور  تاريخانه را به دوره ساسانيان نزديك دانست ولي بايد در زماني متوقف شد كه نقشه اصلي مسجد را كشيده اند به وسيله نمونه هاي اصلي مي دانيم كه اين نقشه از اواسـط دوره بني اميه متداول بوده است . در هر صورت مي توان آخر دوره بني اميه را قديمي ترين زمان ساختمان اين بنا دانست . از سوي ديگر مي توان اين گونه دانست كه زمان ساخت اصلي اين مسجد بين جلوس اولين خليفه عباسي يعني «سفاح » در 132 ( ه . ق) و سلطنت هارون الرشيد 170-193 (ه. ق) دانست يعني در اواسط قرن دوم هجري قمري.آنچه اكنون از مسجد تاريخانه مانده است 26 ستون است كه ضخامت هر يك چهار متر و به ارتفاع 2متر و 84 سانتي متر است و شش دهانه طاق و يك طاق بزرگتر كه محل منبر و محراب بوده .  در جهت شمالي مسجد مناره آجري به ارتفاع 26 متر است كه از مسجد فاصلــــه دارد و قاعده آن 13 متر بدون سكو از روي زمين و قطر منتهي اليه آن در بالا 8/6 متر و مانند مناره مسجد جامع دامغان سر آن ساخته نيست بعضي گفته اند كه بر اثر زلزله خراب شده ولي سر آن منظم است و اگر بر اثر زلزله مي بود غير منظم بود در ارتفاع ده متري آن كتيبه اي به خـط كوفي با آجر صورت گرفته است باني آن ابو حرب بختيار ممدوح منوچهري است بنابراين، اين مناره در فاصله سالهاي 420-430 هجـــري قمري ساخته شده است .


رودها و چشمه ها:

رودخانه ها و چشمه ها از جمله مهم ترين جاذبه هاي گردشگري طبيعي به شمار مي روند و در بين طبيعت دوستان ازجايگاه ويژه اي برخوردار هستند . استان مرتفع آذربايجان غربي چون ديواري درجهت شمال و جنوب و جنوب خاوري امتداد يافته، منبع سرشاري از نزولات جوي را به صورت برف در خود ذخيره كرده و حوزه هاي پر آب و متعددي را ايجاد كرده است . محدوده شمالي درياچه اروميه تا رود ارس ، محدود باختر و جنوب درياچه اروميه و محدوده كرخه كه در منتهي اليه جنوب و جنوب باختري استان قرار دارد ، از اين جمله هستند. در جنوب درياچه اروميه ، در نواحي مرتفعي كه سرچشمه شاخه هاي اصلي سيمينه رود ، مهاباد رود ، زرينه رود و قزل اوزن است ، رودها به طرف درياچه اروميه جاري مي شوند . اين رودخانه ها از يك سو وارد درياچه اروميه مي شوند و از سوي ديگر در قسمت مهاباد به دليل جهت برخي از كوه هاي سردشت به طرف عراق سرازير مي شوند. رودهاي اين استان كه از كوه هاي مرتفع سرچشمه مي گيرند، از دره هاي عميق و دشت هاي وسيعي عبور مي كنند كه هر كدام به نحوي داراي جاذبه هاي طبيعي - توريستي قابل توجهي هستند . در نقاط مختلف استان آذربايجان غربي آب هاي گرم متعددي با خواص ويژه وجود دارد كه در طول هزاران سال مورد استفاده مردم قرار گرفته است. اين چشمه ها يكي از منابع مهم صنعت جهانگردي منطقه به شمار مي آيند . چشمه زندان سليمان ، چشمه (استخر) بوكان ، چشمه گراو ، چشمه معدني زنبيل ، چشمه هاي معدني ويشلق ، چشمه هاي معدني ايواوغلي، چشمه شوربولاغ بيلوار ، چشمه معدني زارعان (زوران)، چشمه معدني دسته دره ، چشمه معدني كلوانس ، چشمه معدني شگفتي ، چشمه معدني ميناس برخي از چشمه هاي مهم اين استان به شمار مي روند كه قادرند اوقات فراغت گردشگران زيادي را پر كنند .

چشمه زندان سليمان : در قسمت غربي كوه زندان قرار دارد و داراي دو مضحر مي باشد . آب اين چشمه در درمان بيماري هاي مجاري تنفسي و بيماري هاي جلدي مفيد است .

چشمه رازي : در شش كيلومتري قطور قرار دارد . آب اين چشمه به همراه گاز از زمين خارج مي شود و در دامنه تپه اي جريان مي يابد .

چشمه كلوانس : چشمه كلوانس در شمال غربي شهرستان خوي قرار دارد .

چشمه دسته دره : چشمه دسته دره نيز در 29 كيلومتري شمال غربي شهرستان خوي قرار دارد .

چشمه شاه آباد : در 30 كيلومتري جنوب شرقي ماكو قرار دارد . آب اين چشمه همراه گاز فراوان در حوضچه اي جاري مي شود .

چشمه گرادو : چشمه گرادو در غرب شهرستان مهاباد قرار دارد و از دو نقطه زمين خارج مي شود .

چشمه زنبيل : در 36 كيلومتري شمال شرقي اروميه در دامنه شرقي كوه زنبيل قرار دارد .

چشمه زارعان : در چهار كيلومتري غرب روستاي زارعان در شمال شهرستان خوي قرار دارد .

رودخانه ارس ماكو : رود مرزي‌ ارس‌ از ديم‌ قشلاق‌ تا محل‌ بهم‌ پيوستن‌ آق‌ چاي‌ به‌ ارس ‌، حدود 135 كيلومتر ميان‌ آذربايجان‌ غربي و جمهوري‌ خود مختار نخجوان‌ جاريست ‌. اين‌ رود از كوههاي‌ هزار بركه‌ تركيه‌ سرچشمه ‌مي‌گيرد و سپس‌ با رودي‌ ديگر بنام‌ كورا در جمهوري‌ آذربايجان ‌، يكي‌ مي‌شود و بالاخره‌ به‌ درياي‌ خزر مي‌ريزد . اين‌ رود 1072 كيلومتر طول‌ دارد . پيرامون‌ سد ارس‌ در شرق‌ ماكو جنگل‌كاري‌ شده‌ و تفرجگاه‌ عمومي‌ است .

مهاباد رود : اين‌ رود از ميان‌ ارتفاعات‌ پيرانشهر و سردشت‌ مي‌گذرد و از بهم‌ پيوستن‌ دو شاخه‌ اصلي‌ بيطاس‌ و ده‌ بكر بوجود مي‌آيد . پس‌ از گذشتن‌ از شمال‌ غربي‌ مهاباد در غرب‌ سيمينه‌ رود و شرق‌ گدار(قادرچاي‌) وارد درياچه‌ اروميه مي‌شود . بر روي‌ اين‌ رودخانه‌ نيز سدي‌ احداث‌ گرديده‌ كه‌ علاوه‌ بر توليد برق‌ ، آب‌ مشروب‌ شهر را نيز تأمين‌ مي‌كند . سد انحرافي‌ ديگري‌ در 8 كيلومتري‌ مهاباد در محلي‌ بنام‌ يوسف‌ كندي‌ جهت‌ آبياري‌ اراضي‌ ساخته‌ شده‌ است‌ كه‌ مأمن‌ حيات‌ وحش‌ است‌ و زيبايي‌هاي‌ قابل‌ توجهي‌ دارد .

سيمينه رود ( تاتائو ) اروميه : اين‌ رودخانه‌ از ارتفاعات‌ اطراف‌ سقز (حوالي‌ زنجان‌ و ترجان‌) در جنوب‌ درياچه‌ اروميه سرچشمه‌ مي‌گيرد . شبكه‌ اصلي‌ آن‌ شتاوه‌ رود در جنوب‌ غربي‌ دهشهر كندي‌ است ‌. اين‌ رود پس‌ از عبور از بوكان و غرب‌ مياندوآب‌ و دشت‌ حاصلخيز شامات‌ به‌ باتلاق‌هاي‌ جنوب‌ شرقي‌ درياچه‌ اروميه‌ مي‌ريزد .

رودخانه زاب كوچك پيرانشهر : رود كلوي‌ (زاب‌) از گردنه‌ ميدان‌ با 2140 متر ارتفاع‌ از سطح‌ درياسرچشمه‌ مي‌گيرد و از شرق‌ به‌ غرب‌ جاري‌ مي‌شود و پس‌ از طي‌ دره‌اي‌ عريض‌ و مستقيم‌ و عبور از پيرانشهر، سردشت‌ در خاك‌ عراق‌ به‌ دجله‌ مي‌ريزد . اين‌ رودخانه‌ و دره‌ عميق‌ آن‌ يكي‌ از ديدني‌ترين‌ رودخانه‌هاي‌ استان‌ باارزش‌ها و جاذبه‌هاي‌ جهانگردي‌ است‌ .

زرينه رود(جغتوچاي) اروميه : اين‌ رودخانه‌ از كوه‌هاي‌ چهل‌ چشمه‌ كردستان‌ ، بين‌ سقز و بانه‌ سرچشمه‌ مي‌گيرد و پس‌ از عبور از شرق‌ مياندوآب‌ در جلگه‌ وسيع‌ آبرفتي‌ به‌ چند شاخه‌ تقسيم‌ مي‌شود و از گوشه‌ جنوب‌ شرقي‌ به ‌درياچه‌ اروميه‌ مي‌ريزد. طول‌ آن‌ 300 كيلومتر و حوزه‌ آن‌ بيش‌ از 1100 كيلومتر مربع‌ است ‌. بر روي‌ اين‌ رودخانه‌ يك‌ سد نسبتاً بزرگ‌ و يك‌ سد انحرافي‌ (نوروزمهر) احداث‌ شده‌ است‌ كه‌ حدود 70 كيلومتر با شهر مياندوآب‌ فاصله‌ دارد . ماهيان‌ بومي‌ رودخانه‌ عبارتند از : كپور ، سفيد ، اسپله‌ و زردماهي‌ كه‌ طول‌ برخي‌ از آنها به ‌يك‌ متر نيز مي‌رسد ، ماهيگيري‌ در اين‌ رودخانه‌ آزاد است‌ .

روى شهر چاي : روى شهر چاي به بكشلو چاي يا بردسير نيز معروف است و از داخل شهر اروميه مي گذرد .

رود نازلو : از كوه هاي ايران و تركيه سرچشمه مي گيرد .

رود چاي : آب روضه چاي از ارتفاعات "كاني گوزال" در كلهر سرچشمه مي گيرد .

رود باراندوز چاي : اين رود از كوه هاي مرزي ايران و تركيه و كوه هاي حد فاصل "كدارچاي" و " باراندوز چاي" سرچشمه مي گيرد .

رود زولاچاي : رود زولاچاي از بهم پيوستن رودهاي "خورخوره" ، "زولا" ،" اريك" و " ريز علي چاي" به وجود مي آيد .

 


اين اثر گرانقدر در خيابان شهيد مطهري و در ابتداي كوچه شهيد اقبالي قرار گرفته است و با مسجد مشهور تاريخانه تنها چند متر فاصله دارد، و به همين دليل از ديد گردشگران داخلي و خارجي پنهان نمي ماند. اين بناي كهن هر چند كه از خشت و گل ساخته شده، ولي از داخل داراي ويژگي هاي هنري بوده و گچ كاري و طاق هاي مقرنس و زيباي آن چشم نواز بوده و حاكي از شكوه رونق و اهميت گذشته خود دارد. تاريخ ساخت اين بناي معنوي و الهي معلوم نيست و اينكه «شكرالله» (احتمالاً باني مسجد) چه شخصيتي بوده، اطلاعي در دست نمي باشد و در كتب تاريخ و جغرافياي دامغان در اين خصوص مطلبي ديده نمي شود، ولي از حيث سبك بنا با ساختمان «گنبد زنگوله» شباهت زيادي دارد و تصور مي شود، اين مسجد نيز مانند گنبد مزبور كه در جدول عمده ترين بناهاي تاريخي دامغان، منتشر شده از سوي سازمان ميراث فرهنگي استان سمنان سال 1372 مندرج در كتاب «سيماي استان سمنان» جلد اول صفحه 522، از ابنيه دورة صفاريه قلمداد گرديده، مربوط به دوره ياد شده باشد. البته نظريه قطعي را به اهل فن واگذار مي كنيم.

مسجد شكرالله در روزگاران گذشته از قداست ويژه برخوردار بوده و مردم دامغان و نواحي ديگر اعتقاد خاصي به معنويت آن داشته و به مناسبت هاي مذهبي، در محوطه بيرون مسجد، آش و ديگر غذاهاي نذري را طبخ و تقسيم مي كردند و در داخل مسجد نيز طاقچه اي مخصوص وجود داشت كه در آن شمع روشن كرده و به عبادت مي پرداختند.


مساحت مسجد حدود 100 متر مربع و داراي 5/9 متر طول و 5/10 متر عرض و ارتفاع آن تا قسمتي كه سقف شروع مي شود، حدود 5 متر و قطر ديوارها حدود 80 سانتيمتر است. مسجد مزبور داراي يك در ورودي كوچك در قسمت شمال مي باشد كه ارتفاع نسبتاً كمي دارد و هنگام ورود لازم خواهد بود كه به حالت خميده و تعظيم داخل شد و در ارتفاع كوتاه آستان مسجد نيز شايد حكمتي وجود داشته و يا اينكه سبك بنا چنين اقتضاء كرده است. از شگفتي ها اينكه، مسجد شكرالله داراي دو محراب است، يكي در داخل و يك محراب نيز به همان موازات در بيرون و به ديوار جانب مشرق و بطوريكه مشخص است، اين محراب نيز مسقف و احتمالاً رواق زنانه مسجد بوده كه بعدها اين قسمت تخريب و به خانه مسكوني (ظاهراً محل سكونت خادم مسجد) ملحق شده و محراب در ناحيه شرقي ديوار مسجد باقي مانده است. اين دو محراب بصورت گره پيچ گچبري شده و هر دو شبيه هم مي باشد كه متاسفانه محراب داخل مسجد در اثر شكست ديوار و سوانح طبيعي، رو به ويراني است، ولي محراب بيرون سالم و پا برجا مي باشد. اين محرابها كه گچ بري آنها نسبتاً قابل توجه است، نياز به تعمير و بازسازي و حفاظت دارد. سقف مسجد كه خشتي و گنبدي شكل و مدور بوده بر اثر شكست و عدم مراقبت، قسمت هاي عمده اي از آن مخصوصاً در جانب شمالي به مرور فرو ريخته و در حال حاضر به طوريكه در عكس ها مشخص است، مقداري از ديواره سقف در ناحيه مشرق و مغرب و جنوب باقي و برقرار است كه مخصوصاً عمده تزئينات هنري مسجد در همين قسمت ها واقع بوده و جا دارد، مسئولان ميراث فرهنگي كشور و استان و همچنين ساير علاقه مندان به بناها و تاريخ ايران به خصوص شهر تاريخي دامغان از تمامي توان و همت خود براي بازسازي اين بناي تاريخي و معنوي استفاد نمايند.


در شمال غربي شهر دامغان گنبدي مخروطي، مارپيچ و سفيد رنگ به چشم مي خورد كه بنام امامزادگان علي و ولي(ع) معروف است كه سابقاً در اطراف آن جمعي درويشان هندي الاصل سكونت داشتند. بناي اين ساختمان از خشت خام و به شكل مربع متساوي الاضلاع مي باشد. يك قطعه لوح سنگي بالاي سر در ورودي وجود دارد كه خيلي خوانا نيست و ظاهراً نام باني بنا و سال بناي آن كه 310 هجري قمري ذكر شده، ديده مي شود. در داخل ساختمان صورت دو قبر مشاهده مي شود كه متاسفانه صاحبان اين قبور بدرستي معلوم نيست و آنطور كه يكي از متوليان آنجا مي گفت: ظاهراً اين قبور متعلق به يكي از اعقاب امام موسي كاظم(ع) و يا از ياران نزديك امام رضا(ع) مي باشد. در سالهاي اخير به همت اهالي خير محل در سمت چپ مسجد و در سمت راست اين مكان حسينيه اي ساخته اند كه محل برگزاري نماز جماعت و جلسات قرآن در ايام ماه مبارك رمضان و سوگواري ائمه و به خصوص مراسم باشكوه عزاداري حضرت اباعبدا... الحسين (ع) مي باشد.


در جلوي صحن امامزاده جعفر(ع) بقعه ديگري به نام «امامزاده محمد(ع)» وجود دارد. اين امامزاده از فرزندان حضرت امام موسي كاظم(ع) است. داخل بقعه هشت ضلعي و پوشش آن چپ و راست (هره) است. ارتفاع گنبد 12 ذرع و طول و عرض بقعه ده قدم مي باشد. صورت قبر اين امامزاده گچ اندود شده و بر روي آن صندوق مربع مستطيل غير مشبك چوبي بود كه صندوق سقف نداشت. اما در حال حاضر اين صندوق برداشته شده و ضريح زيبا و جديدي جاي آن قرار داده شده است. نماي خارجي آن به صورت كثير الاضلاع منتظم مي باشد كه در سالهاي اخير بازسازي و مرمت شده است. در بالاي در ورودي اين امامزاده گچبري هاي زيبايي مشاهده مي شود كه بر اثر مرور زمان بخش زيادي از آن از بين رفته است. اين امامزاده محل زيارتي مردم دامغان بوده و در مناسبت هاي مختلف پذيراي جمعيت زيادي از مشتاقان اهل بيت عصمت و طهارت مي باشد.


 امامزاده جعفر(ع) را منابع و مآخذ معتبر انساب از نسل امام زين العابدين(ع) مي دانند كه با چهار واسطه اين امامزاده(ع) را به امام سجاد(ع) منسوب مي دانند، محل شهادت وي را به اختلاف، دروازه نيشابور و دامغان ذكر كرده اند، نسب نامة وي را در منابع مختلف اينگونه آورده اند:

جعفر بن علي بن حسن بن علي بن عمربن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب (ع) مي باشد كه وي را با اين واسطه ها به امام سجاد (ع) سپس امام حسين(ع) و بعد امام علي(ع) منسوب مي دانند.

بناي امامزاده جعفر (ع) دامغانبقعه مباركه اين امامزاده در وسط شهر دامغان قرار دارد، صحن امامزاده سابقاً مربع مستطيل بود كه در ابتداي ورود به اين صحن از درب اصلي مقبرة امامزاده محمد(ع) قرار دارد كه وي را از اولاد امام موسي كاظم(ع) مي دانند. آنچه راجع به سلسله انساب امامزاده جعفر(ع) در صندوق روي مقبره وجود دارد با آنچه سيد ظهير الدين مرعشي ذكر كرده است شباهت زيادي دارد وي امامزاده را جعفر بن محمد بن حسين المحدث بن علي بن حسن بن علي عمرالاشرف ابن علي زين العابدين بن حسين بن علي بن ابيطالب (ع) مي داند كه با توجه به اينموضوع علت توجه كياها و سادات مرعشي مازندران به دامغان و امامزاده جعفر(ع) را نسبي كه امامزاده جعفر(ع) دارد ذكر مي كنند.

وقف نامه اين امامزاده در سال 815 هجري قمري در شهر دامغان تنظيم و به تاييد 109 تن از شهود و بزرگان قرن نهم دامغان مسجل است، اين وقف نامه را نمونة بسيار زيبايي از شيوه سند نويسي قرن مذكور مي دانند كه به خط تعليق هزار بيگ بن عزالدين عوض شاه خواري بر كاغذ سمرقندي كتابت شده است كه بخش خطبه سند از بين رفته است. واقف اين بنا امير سيف الدين علي كيا ابن سراج الدين رستم بن حاجي (هزار جريبي) است وي ظاهراً از امراي سلسله كاركياي گيلان است كه شرح حالشان در تاريخ رويان آملي و تاريخ طبرستان ظهير الدين مرعشي آمده است. تاريخ بناي بقعه امامزاده را به دوران سلجوقي مي دانند و حتي پيش از دورة سلجوقي مي دانند و معمار اين بنا با توجه به نوشته هاي ضريح مطهر امامزاده جعفر (ع) دامغانداخل خود صحن ـ عمل العبد الفقير الحقير المذنب المحتاج بعفوا... و غفرا.. استاد نظام الدين بن استاد علي بن ابن علي نجار ـ اين شخص بوده است و چنين استنباط مي شود كه در ابتدا بي پيرايه بوده ولي بعدها پادشاهان سلجوقي ديوارهاي مدخل را با كاشي هايي كه ذكر شد مزين نموده و به صورت آبرومندي درآورده اند. از جمله آثار قابل ذكر امامزاده جعفر(ع) دو سنگ نبشته مفصل با تاريخ هاي 816 و 851 بوده كه در دو سوي درب ورودي نصب شده بود كه از نظر تاريخي آن را داراي اعتبار فراوان مي دانند به ويژه آنكه نكات مذكور در دومين سنگ نبشته در ارتباط با نوع مالياتهاي قرن نهم در منطقه اهميت خاصي دارد.حرم امامزاده با طرح چهار گوش 13×13 متر در هر ضلع طاقنمايي دارد كه با دري به خارج راه مي يابد به كمك هشت نيم طاق مقرنس، طرح چهارضلعي به هشت ضلعي و سپس بناي گنبد بر روي آن استوار شده است. در كتب گذشتگان آمده است، داخل بقعه سفيد كاري شده و هيچ گونه تزئيني ندارد، دور تا دور سنگ روي مرقد داراي تزئينات گچ بري جالبي است، روي سنگ سياه قبر نسب امامزاده و سورة مباركه توحيد به خط كوفي كنده شده است.

گنبد مزار بنا به صورت شلجمي و از آجر ساده بنا شده است، در برابر ورودي اصلي بقعه ايوان كوچكي با قوس تيزه دار و در دو سوي آن دو طاقنما قرار دارد كه از وسط هر يك دري به دو اتاق جانبي ايوان راه مي دهد. بالاي تيزه ايوان نيز غرفه مانندي با نماي طاق جاسازي شده است. در دو سوي اين نماسازي دو مناره مانند با حجمي قابل توجه توجه بنا شده كه از سطح بام بالاتر نرفته است و تمامي بناي مزبور ساده و بدون تزئين است.


گردآورنده: انجمن پژوهش هاي تاريخي و گردشگري كانون جوانان تاريخانه شهرستان دامغان


تاريخانه، مسجد قديمي صدر اسلام در حاشيه جاده روزگار باستاني ري به خراسان قرار دارد. شهرستان دامغان در صدر اسلام شاهراه تجارتي و ارتباطي شرق و غرب و مخصوصاً ري و خراسان بود. تاريخانه دامغان يادگاري از اين عصر طلايي است. به اين معني كه در اواخر قرن دوم و اوايل قرن سوم هجري بناي تاريخانه دامغان به سبك و اسلوب خاص معماري ساساني ساخته شد و به عنوان يكي از قديمي ترين مساجد شناخته شده در ايران اسلامي داراي جايگاه و منزلت ويژه است.

تاريخانه به معني خانه خدا است. اين مسجد با توجه به نقشه بنائي كه از ديرباز در اين ناحيه و به نام كاخ ساسانيان معروف بوده است، ساخته شده و اهميت و اعتبار اين مسجد كه بقاياي آن هنوز پابر جاست نشان مي دهد كه ايرانيان ساكن جبهه شمال شرقي ايران با ذوق تلطيف يافته دوره اسلامي، ايوان هاي دوره ساساني را به سبك بديع و نويني در اين مسجد به گونه اي ساخته اند كه علاوه بر رعايت نقشه يك بناي مذهبي، ويژگي هاي معماري و ساختمان هاي گذشته نه چندان دور در آن به طور كامل نمايان است، هرچند در اين بنا از طرح هاي تزئيني و گچبري اثري نيست، ولي طراحان و بانيان آن تا حد امكان سعي كرده اند با ايجاد ستون هاي قطور و با استفاده از قوس هاي بيضي شكل و پوشش هاي استوانه اي (آهنگ) كم خيز به همراه دهليز هاي متعدد در اطراف يك ايوان مركزي و همچنين احداث رواق هاي متعدد در اطراف حياط به شيوه و سبك معماري دوره ساساني را به طور كامل حفظ و رعيت كنند، به همين جهت ويژگي هاي مسجد تاريخانه دامغان را مي توان در رديف آثار ارزشمند و بسيار مهم تاريخي دانست. بناي مسجد تاريخانه در فضايي به ابعاد 5/35 در 5/45 متر مربع احداث شده است و شبستان مسجد كه در ضلع جنوب غربي آن ساخته شده، شامل 18 ستون است. شش رديف در قسمت طولي بنا و سه رديف هم در جهت عرض بنا قرار دارد. هر يك از ستون ها 75/1 سانتي متر قطر و 85/2 سانتي متر بلندي دارد. فاصله هر ستون نسبت به ستون هاي مجاور خود 5/3 متر است كه به صورت دو رديف سه تائي در دو طرف يك ايوان مركزي قرار گرفته اند.

اين ايوان داراي وسعت بيشتر و طاق عريض تري است. به اين ترتيب كه فاصله بين دو ستون در صحن ايوان مركزي 5 متر است و همين ايوان اصلي و دهليز هاي اطراف آن بنا را به صورت يك تالار ستون دار و متأثر از سبك معماري خاص ايراني نموده است. (تصوير 1)

روي هريك از ستون هاي اين شبستان در ارتفاع 3 متري زائده اي تخته مانند به صورت يك صفحه مربع شكل با قفل و بست هاي ضخيم چوبي نصب شده، (تصوير 2) كه از آن به منظور دستك هاي پا طوق قوس پوششي استفاده شده. از هر چهار طرف ستون هاي اطراف با ايجاد قوس هاي بيضي شكل مسقف شده اند و فقط در مورد رديف ستون هاي جلوي صحن مركزي يا كار قوس در سه طرف ديده مي شوند، كه نماي بنا بوده است. طاق هاي بيضي شكل و فعلي درگاه ها در اين بنا با نهايت دقت و مهارت و زيبائي خاصي با استفاده از قالب هاي چوبي زده شده است. به اين ترتيب كه قالب هاي چوبي و قوس هاي طاق با آنكه كاملاً نشانگر هلال بيضي شكل دوره ساساني است، ولي شكستگي مختصري در رأس آن ها به وجود آمده است كه اهميت و امتياز آن را مشخص مي كند و چنين به نظر مي رسد كه اين موضوع نيز مورد توجه معماران و سازندگان بناي تاريخانه بوده است، زيرا با كشيدن يك خط مستقيم آبي رنگ در زير قوس ها اين قسمت را كاملاً مشخص كرده اند و اين رنگ آبي روشن تنها اثر رنگ آميزي در اين بناي مذهبي است.

ستون هاي مسجد تاريخانه با آجر هاي مربع شكلي به ابعاد 43 در 43 سانتي متر به گونه اي ساخته شده اند كه شالوده آن ها داراي زير سازي و پي بندي بسيار اساسي و بنيادي است. به اين ترتيب كه پس از شفته ريزي در صحن به قطر 1.5 متر با ملاط آهك و خرده هاي سنگ و آجر پاره، دو رديف آجر هاي افقي به منظور زيرسازي ستون ها كار گذاشته شده است و سپس بر روي چنين شالوده اي مستحكم يك رديف آجر هاي قطور به ابعاد 50 در 50 سانتي متر كه ضمن عمليات گمانه زني ظاهر شده اند قرار گرفته و ايجاد يك سطح اتكاي يكنواخت و يك پارچه نموده كه بيش از 30 سانتي متر ارتفاع و 160 سانتي متر طول دارد و از نوع آجر هائي است كه در ساخت پايه ستون ها به كار رفته است.
لازم به يادآوري است كه در بدو امر تصور مي رود اين پايه ستون ها به صورت نما كار شده اند. در صورتي كه در ضمن كاووش معلوم گرديد كه اين سكو نيز بر روي شالوده ستون هاي مدور و به منظور استحكام زير سازي ستون هاي قطور ساخته شده و بعداً ساقه ستون هاي مسجد با استفاده از شيوه معماري آجر هاي راست و خفته (عمودي و افقي) كه بر اساس سنت معماري دوره تاريخي پارت و ساساني است، ساخته و پرداخته شده اند (تصوير 3)
و بعد قوس طاق هاي پوششي از روي پاكارهاي تخته اي روي ستون ها با قالب چوبي و بدون شمشه گيري صورت گرفته است. بر روي آن يك رديف آجر هاي افقي به صورت «تويزه» و يك رديف آجر هاي عمودي به اصطلاح طرح رومي با ملاط گچ كار شده است. (تصوير 1) بنابر اين به عنوان يك وجه تمايز براي تفكيك معماري اوليه تاريخانه دامغان از مرمت دوره ساجوقي مي توان شمشه گيري هلال طاق ها را كه فقط در زمان سلجوقي در اين مكان عملي شده است، ملاك و سند زماني و تاريخ نگاري و ساليابي در اين مسجد قرار داد. بنابر اين مشاهده مي شود كه در ساخت بناي اوليه تاريخانه به هيچ وجه از شمشه گيري گچي به صورت قالب يا شاخص گچكاري استفاده نشده است.
موضوع جالب توجه ديگري كه در معماري تارخانه دامغان چشم گير است، ايجاد پاتاق در سطح ديوار هاي مسطحي است كه از آن ها به جاي كارقوس هاي بيضي شكل پوششي استفاده شده است، كه در امر معماري كاملاً تازگي دارد و پيش از آن در زمان ساساني در اين گونه بناها از نيم ستون هاي كنار ديوار به صورت پاطاق قوس استفاده مي شد. اما در تاريخانه سعي شده است كه با ايجاد يك حفره مستطيل شكل در درون ديوار قطور خشتي با چند رديف آجر و گاهي با ايجاد كلاف كشي چوبي درون ديوار، پا طاق قوس مطمئني براي طاق هاي ضربي تدارك شود. لازم به ذكر است كه در بناي اين مسجد به استثناي ستون ها و قوس طاق ها در ساخت ساير الحاقات و حصار بنا از خشت خام و آجر هاي مربع 43 سانتي متري استفاده شده است و به هين دليل پوشش بنا به تدريج و به مرور زمان در اثر بارندگي و بي توجهي از بين رفته و تنها اثر داغ پوشش ها باقي مانده است. چنانكه در تنها اثر پوشش باقي مانده در شبستان مسجد كه مربوط به اولين پوشش دهانه اي است و در زاويه شمال غربي مسجد قابل مشاهده است. كيفيت آن نشان مي دهد كه داراي سقف استوانه اي بوده، كه متأسفانه در بازسازي هاي اخير (در حدود 50 سال قبل) نه تنها رعايت هلال قوسي هاي اصيل پوششي نشده بلكه به صورت سقف چهار ترك درآمده و در نتيجه براي بينندگان موجب ابهام در شناخت هويت معماري اين مسجد شده. مخصوصاً در پوشش ايوان مركزي كه اين امر به هيچ وجه رعايت نشده است. (تصوير 4)


آلبوم تصاوير مسجد تاريخانه دامغان


محراب اين مسجد در گوشه اين ايوان قرار گرفته با آنكه شاخصي از جهت نمازگذاران است ولي در كل وضع روشني ندارد. چون در مركز شبستان نيست. به همين جهت بر روي بدنه چوبي شبستان خشت بزرگ و قطوري در وسط ايوان به گونه اي كار گذارده شده كه علاوه بر نشان دادن جهت قبله، خشت هاي در اطراف آن به صورت منحني، هلال قوسي را تشكيل مي دهند كه به لچكيهاي زواياي اين سطح ختم مي شده است و مؤيد آن است كه هر چند محراب در مركز ايوان بنا نشده، ولي براي مشخص نمودن قبله بوده است و از نظر شكل و فرم با ورودي كه در زاويه جنوب غربي شبستان موجود است و به صورت اصيل خود باقي مانده كاملاً فرق دارد. يعني معماري يكنواخت و معاصري را القا نمي كند، و وضع ثابت و معيني ندارد. حياط يا صحن مركزي مسجد تاريخانه مربع شكل و به ابعاد 5/25 در 5/26 متر مربع مي باشد كه اطراف آن را رواق هائي به سبك و شيوه ستون هاي شبستان فرا گرفته است كه ظريفتر ساخته شده اند. هرچند اين رواق ها فاقد پوشش اند ولي داراي نكات برجسته اي هستند كه ذكر آن ها خالي از اهميت نيست. بعضي از ستون هاي رواق مسجد به جاي مصالح آجري از خشت خام ساخته شده اند، پائين اين ساقه ستون ها از مصالح آجري و ملاط گچ بوده و بقاياي آن ها تا 80 سانتي متر باقي مانده است. اين ستون ها داراي ساقه مدور و مربوط به دوران اوليه ساخت بنا مي باشند. در مرمت دوران سلجوقي بدنه ستون رواق ها با همان خشت خام منتهي به صورت مكعب ساخته شده اند. كيفيت باز پيرائي و مرمّتي كه بعد ها در اين بنا انجام گرفته، به ويژه در مورد قوس هاي نوك تيز كه در رواق ها و بعضي از طاق هاي مخروبه مسجد به چشم مي خورد مبين اين است كه همه اين تغييرات مربوط به قرن پنجم هجري و زمان سلجوقي است. (به استثناي تعميراتي كه در حدود 50 سال پيش به صورت غير فني انجام گرفته و بايد اصلاح شود).


مي توان گفت قبل از ساخت منار دوره سلجوقي يا از منار قديمي اثري نبوده، يا آنكه به كلي از ابتدا مناري ساخته نشده. بناي مناره دوره سلجوقي بر طبق كتيبه آجري بدنه منار به امر «ابو حرب بختيار ممدوح منوچهري» (430- 420 هجري قمري) ساخته شده است.
در مورد ساير الحاقات تاريخانه دامغان آثاري موجود نيست، ولي وضع ظاهري بنا نشان مي دهد كه اين مسجد از طرف شمال شرقي و شمال غربي داراي الحاقات و راهرويي بوده است كه آثاري از بقاياي آن ها وجود دارد. چنانكه ورودي اصلي تاريخانه و جبهه شمال شرقي و رو به روي صحن مركزي و شبستان مسجد، يعني همين (ورودي كه اكنون از آن استفاده مي شود) بوده كه به صورت دالاني طويل و طاق نماهايي بوده است كه به تدريج از بين رفته اند. ضمن عمليات كاوش در اين قسمت معلوم شد كه از اين محوطه بعد ها به علت قرب مكاني با مسجد به صورت قبرستان استفاده شده است. با وجود اين بناي مسجد تاريخانه دامغان چندان آسيبي نديده و با بازسازي و تعميرات استحفاظي مي توان از تخريب و انهدام بيشتر آن جلوگيري. در فضاي حياط اين مسجد جهت عمليات كاووش و بررسي، ترانشه اي به ابعاد 2 در 1 متر حفر گرديد كه نشان مي داد پيش از احداث مسجد تاريخانه در اين محوطه بناي قديمي تري وجود نداشته است. بر خلاف آنچه كه نوشته اند شالوده بناي تاريخانه بر روي يك اثر دوره ساساني گذارده شده است. ولي در عمق 5/2 متري حياط مسجد آثاري نامشخص كه با آجر ساخته شده بود ظاهر گرديد كه مربوط به دوره سلجوقي است و احتمال دارد كه مربوط به يك حلقه چاه قنات باشد. ولي آثار كف سازي در حياط تاريخانه مشاهده نشد.



نويسنده: دكتر علي اكبر سرفراز (باستان شناس)


در زمانهاي مختلف مكانهايي جهت امور نظافت ايجاد مي كردند كه به گرمابه يا حمام معروف بوده است. در شهر دامغان نيز اين گونه مكانها چه در گذشته و چه در حال ايجاد گرديده كه يكي از آنها حمام خوريا است. حمام خوريا در تكيه خوريا و نزديك مسجد جامع دامغان واقع شده است و شامل دو قسمت مردانه و زنانه مي باشد. در قسمت گرمابه خزينه وجود داشته و نمازخانه كه اكنون نيز هست و راه پله اي كه به آب انبار تكيه خوريا راه داشته به طوريكه يك شير آب آشاميدني نيز در اين قسمت وجود داشته تا مردم بتوانند آب را به راحتي مورد استفاده قرار دهند كه اكنون مسدود شده است.

در بالاي سر درب قسمت ورودي مردانه و زنانه سنگي نصب است كه در آن آمده باني حمام حاج مصطفي خان سنه 1329 ق. اين حمام در حال حاضر سالم است و هنوز از آن استفاده مي شود البته نه به صورت هميشگي و دائم در مواقعي كه مشتري داشته باشد به خصوص جمعه ها مورد استفاده قرار مي گيرد.


نويسنده: سركار خانم زهرا امينيان (دبير دبيرستانهاي دامغان)


 


در جنوب روستاي مهماندوست و بين مهماندوست و روستاي امام آباد ساختمان آجري بدون سقفي است كه در سال 490 هجري قمري ساخته شده است. در آجر كاري آن دقت و مهارت عجيبي به كار رفته است كه هم اكنون پس از 935 سال تيزي لبة تزئينات قرنيز با آن همه پيچ و خم آن از مسافت چندين متري پديدار و مشخص است و در تزئينات آجري آن خصوصاً حاشيه قرنيزهاي بالاي آن قطعات بزرگ آجر را طوري تراشيده اند كه گويي مانند چوب به وسيله اره كار كرده باشند و تمام پيچ و خمها و چين خوردگيهاي آجرها را با لبه هاي تيز از كار درآورده اند. تاريخ بنا با زمان سلطان سنجر سلجوقي مطابقت دارد. معلوم نيست كه چرا اين بنا سقف ندارد. مردم محل آن را امامزاده قاسم مي گويند، و مي گويند سابقاً براي اين برج سقف ساخته اند ولي پس از گذشت شبي، صبح ديدند سقف ندارد!


قلعه گردكوه در غرب دامغان و در نزديكي روستاي قدرت آباد واقع شده است. فاصله اين قلعه تا روستا 8 كيلومتر و تا دامغان حدود 15 كيلومتر مي باشد ديواره هاي اين قلعه از جنس سنگ و گچ مي باشد كه آنرا احاطه كرده اند. اين قلعه داراي سه آب انبار مسقف مي باشد كه در قسمت جنوبي دژ واقع شده و هر سه به هم راه دارند آب آنها از چشمه پيخار به وسيله جويي كه قبلاً وجود داشته تامين مي شده است. گردكوه به شكل گنبد مي باشد و احتمالاً به همين خاطر آن را بدين نام ناميده اند. اين قلعه در شاهنامه فردوسي با نام دژ گنبدان آمده است و شاعر در چندين مورد بدان اشاره كرده است، از آن جمله آمده است كه اسفنديار فرزند گشتاسپ مدتي به فرمان پدرش در اين قلعه زنداني بوده است:

بر دندش از پيش فرخ پدر                                    سوي گنبدان دژ پر از خاك و سر

     شهرت گردكوه بيشتر به دوران اسماعيليه بر مي گردد. به زماني كه حسن صباح و فدائيان بي باكش با كاردهاي زهر آلودشان وحشت به جان تمامي حكام و فئودالهاي سلجوقي انداخته بودند. در آن دوره فردي به نام رئيس مظفر حاكم دامغان بود وي دعوت حسن صباح را پذيرفت و از آنجا كه فرد ثروتمندي بود قلعه الموت را به مبلغ سه هزار دينار خريد و به حسن صباح داد او همچنين نامه اي به بركيارق پادشاه سلجوقي نوشته و از او خواست كه قلعه گردكوه را به او ببخشد شاه سلجوقي نيز موافقت كرد و قلعه را به وي داد. رئيس مظفر در راه آبادي اين قلعه تلاش زيادي كرد و تمامي ثروت خود را در اين راه خرج كرد. وي قلعه را كانون تبليغ فرقه اسماعيليه كرده بود و هيچ كمكي را از آنها دريغ نمي كرد.

 هنگامي كه در سال 500 ه.ق قلعه الموت به وسيله ارتش سلجوقي محاصره شده بود، حسن صباح كودكان و فرزندان خود را به گردكوه نزد رئيس مظفر فرستاد تا از آنها مراقبت كند. رئيس مظفر 40 سال در گردكوه زندگي كرد و خدمات زيادي براي حسن صباح انجام داد. با ظهور فتنة شوم مغول گردكوه وارد مرحله تازه اي شد. پس از حمله هلاكو به ايران بسياري از قلعه هاي اسماعيليه به خاطر خيانت خورشاه آخرين حاكم اسماعيليان يكي پس از ديگري فرو ريختند. ولي اسماعيليان گردكوه تسليم مغولان نشدند و علاء الدين محمد حاكم دژ مردانه در برابر لشكر مغول ايستاد و در يك شبيخون در سال 651 ه.ق 100 نفر از مغولان را كشت. اين قلعه مدت بيست سال در محاصره مغولان بوده تا اينكه در زمان آباقا خان اين دژ سقوط كرد و تمامي ساكنان آن كشته شدند و دژ كاملاً ويران گرديد. اين دژ حدود دويست سال در تصرف اسماعيليه بود و آخرين قلعه اي بود كه سقوط كرد. پس از سقوط اسماعيليه گردكوه به دست حكام مغول افتاد در سال 786 ه.ق فردي به نام امير ولي در يك درگيري با سپاه تيمور لنگ، گردكوه را از تيموريان گرفت و جزء قلمرو خود قرار داد. ولي اندكي بعد در استرآباد از لشكر تيمور شكست خورده و زن و فرزندانش را به گردكوه آورد و خود فرار كرد. از سال 800 ه.ق قلعه رو به ويراني نهاده و اهميت خود را از دست داده است.

X